آسیبهای ماهواره بر ساختار و کارکرد خانوادهها
خانواده، ارزش بقایی بسیار مهمی برای فرد و نوع انسان دارد. (قمرانی و طباطبایی، 1385:96؛ به نقل از: هربرت، 1988) همچنین خانواده، عنصری اساسی در جامعه است که کارکردهای مختلفی دارد. یکی از مهمترین کارکردهای خانواده، تربیت دینی فرزندان است.
خانواده هر نوع مذهب و اعتقاداتی را که داشته باشد، به کودک خود انتقال میدهد. حال این پرسش پیش میآید که چرا با توجه به اینکه در جامعه ما تربیت و فرهنگ اسلامیحاکم است، اما باز هم ما با چالشها و شکافهایی مانند کمرنگ شدن الگوهای دینی و بیتوجهی به احکام اسلامی هستیم.
در ابتدا برای شناسایی آسیبهایی که شبکههای ماهوارهای به ساختار خانوادهها وارد میکنند، بهتر است به تعاریف صاحبنظران مختلف درباره خانواده بپردازیم. اسلام، خانواده را گروهی متشکل از افراد دارای شخصیت مدنی، حقوقی و معنوی معرفی میکند که هسته اولیه آن را ازدواج مشروع زن و مردی تشکیل میدهد. نکاح نیز عقدی است که بر اساس آن، رابطه زوجیت بین زن و مرد برقرار میشود و در آن ارتباط، طرفین دارای وظایف و حقوق جدید میشود.
هر چند تعریف خانواده در طول زمان با تغییراتی همراه بوده است، از یک منظر خانواده عبارت است از«پیوند قانونی دو جنس مخالف برپایه روابط پایا، تقدس مذهبی، روابط عمیق عاطفی که با نوعی قرارداد اجتماعی و آثار مهم فرهنگی همراه است». (روحانی، 1389: 8؛ به نقل از: ,Engels 1973) کوئن نیز خانواده را گروهی از افراد میداند که از راه خون، زناشویی یا فرزندپروری با یکدیگر ارتباط مییابند و در یک دوره زمانی نامشخص با هم زندگی میکنند. (روحانی، 1389: 8؛ به نقل از: کوئن، 1378)
آنتونی گیدنز، خانواده را گروهی از افراد میداند که با ارتباطات خویشاوندی مستقیما پیوند یافتهاند و اعضای بزرگسالان آن مسئولیت مراقبت از کودکان را برعهده دارند. پیوندهای خویشاوندی، ارتباطات میان افراد است که یا از طریق ازدواج برقرار میشود، یا از طریق تبار است که خویشاوندان خونی (مادران، پدران، فرزندان دیگر، پدربزرگها و...) را با یکدیگر مرتبط میسازد. (روحانی، 1389: 9؛ به نقل از: گیدنز، 1383)
با وجود پراکندگی در تعاریف و تفاوت در معنا و مفهوم خانواده، ظاهرا در یک قول کمتر اختلاف وجود دارد و آن اینکه اخلاق اجتماعی، هنجارها و رفتارهای اجتماعی که برساخته میشوند، دارای پیوندی متقابل با خانواده و تربیت خانوادگی هستند. خانواده اصول اخلاقی را به عرصههای دیگر انتقال میدهد و به آن اجتماعات جهتگیری اخلاقی میدهد. همچنین خانواده به عنوان یک اجتماع اخلاقی منشأ ارزشهای اجتماعی است.
بهطور کلی، اجتماع طبیعی و اخلاقی ضمانت اجرای درونی نظم اجتماعی است و در واقع، انسجام کل جامعه و تحقق اجتماع جامعهای تابع نفوذ اجتماع طبیعی در انواع تعاملات اجتماعی است. (شریفی و کاکاوند، 1388: 27) خانواده، نخستین نهاد اجتماعی است که در زندگی جمعی انسان شکل گرفته و مهمترین نقش را در توسعه و رشد مراحل حیات بشر در امتداد تاریخ انسان از خود نشان داده است و از ابتدا تاهنوز و تا فرجام زندگی، نسبت به دیگر نهادهای اجتماعی ارزش و اهمیت خاصی دارد.
با همه اینها متأسفانه امروزه بر اثر رشد و توسعه فزاینده وسایل و ابزار رسانههای جمعی و تهاجم گسترده فرهنگ انحطاط و ضد اخلاق، نظام مقدس خانواده دچار تزلزل و بحران شده است. دنیای غرب به این آفت دچار شده و آثار آن کم و بیش در شرق سرایت کرده است.در زمان گذشته، خانواده عمدتا به عنوان تنها نهاد کارگزار جامعهپذیری شناخته میشد، ولی امروزه خانواده با توجه به تغییرات صورت گرفته، با رقیبان عمدهای برای جامعهپذیری نظیر رسانههای ارتباط جمعی و نظام آموزشی روبهرو شده است.
در این راستا بسیاری از صاحب نظران براین باورند که یکی از آسیبهای ماهواره به عنوان یک رسانه مدرن، هویتشکنی است. ماهوارهها با درنوردیدن دیوارها و مرزها و فروپاشاندن همه خطوط هویت ریشهدار، سازمان سنتی جوامع را به نفع یک نظم تازه و دهکده جهانی، هدف میگیرند. در این فرآیند، زمانی که هویت به عنوان یک ذخیره تاریخی قطع شود، نظام بنیادین جامعه فرو خواهد ریخت. (محمدپور و همکاران، 1389: 133؛ به نقل از: آتون، 2001، گانتلت، 2002، بارکر، 2002)
«ورود برنامههای تلویزیونهای ماهوارهای به ایران، واکنشها در برابر این رسانهها و گسترش نفوذ و تأثیر ماهواره شباهتهایی با ورود روزنامه، رادیو، سینما، تلویزیون و دیگر فنآوریهای ارتباطی و اطلاعاتی داشته است. با این حال، واکنشها در برابر این رسانه دربرگیرنده¬ جنبههای وسیعتر، عمیقتر و کاملتری از برخورد مردم و حاکمیت با پدیدهای از نوگرایی در ایران نیز بوده است. هیچ یک از رسانههای دیگر، چنین ضربه اطلاعاتی مهمیرا وارد نساخته اند.
ماهواره در ایران، بهویژه شاخص مهمیبرای ورود به عصر ارتباطات، اطلاعات و فنآوریهای رسانههای جدید بوده است. از دید نظام، مهمترین تأثیر این فناوری، تهاجم، یعنی تهاجم فرهنگی و تضعیف مفهوم دولت ـ ملت و هویت مذهبی ـ سرزمینی محسوب شده است، درحالیکه در دنیای خصوصی بسیاری از مخاطبان، این رؤیای دیرین تحقق مییافته است که جهان را نه از یک چشم که از هزاران نظر میتوان دید و از قلمرو ملی میتوان به سرزمینهای فراملی عبور کرد.
ماهوارهها نیز امیدوار شدند که از این راه میتوان از مرزهای ملی به درون خانهها خزید و برای شهروندان سراسر جهان و ایران و سبک زندگی و تفکر آنان برنامه ریزی و دستورگذاری کرد». (بیچرانلو، 1389: 69) در جامعه ایرانی امروز نیز هنوز بقایای تفکر جبرانی در مورد استفاده از تلویزیونهای ماهوارهای وجود دارد. هنوز هم تصور براین است که تماشای تلویزیونهای ماهوارهای، خصلتی جبرانی دارد، به این معنی که تماشای این تلویزیون دارای ماهیتی تفریحی است و از سر وقتگذرانی و برای فرار از واقعیتهای زندگی و کسب آرامش صورت میگیرد و در واقع، فعالیتی هدفمند نیست.
تماشای برنامههای تلویزیونهای ماهوارهای در میان کسانی رواج دارد که انواع مختلفی از محرومیتها و سرخوردگیها را تجربه میکنند، از جمله تنهایی، ازخودبیگانگی، بیاعتنایی، کمبودهای عاطفی، نبود تعاملات اجتماعی، مشارکت نداشتن در فعالیتهای ورزشی و هنری، بیاعتمادی به رسانه ملی و نارضایتی از برنامه آنها، بیاعتقادی به ارزشهای مذهبی، بیثباتی خانوادگی و بدبینی نسبت به آینده.
بنابراین، تماشای تلویزیونهای ماهوارهای معمولا شاخصی برای وجود یک مسئله اجتماعی به شمار میرود. (شهابی و جهانگردی، 1387: 46) تا پیش از این، بیشتر شبکههای ماهوارهای فارسی زبان، معطوف به کارکرد خبرپراکنی و تکثیر اطلاعات سیاسی بودند. در سالهای اخیر، شاهد پخش سریالهای خانوادگی از این شبکهها در حجم وسیعی بودهایم که خود، زنگ خطر جدی را برای خانوادههای ایرانی به صدا درآورده است. برنامهریزی تدریجی برای تضعیف افکار مخاطبان به آداب و رسوم و سنن اجتماعی از دیگر اهداف پنهان این شبکههای ماهوارهای است.
تخریب فرآیندهای درونی سازی ارزشهای اسلامی، خطر به ابتذال کشیده شدن خانواده ایرانی، رواج بیبند و باری، بدحجابی و شکستن قبح بیوفایی در خانواده از مهمترین نگرانیها و خطرهای این شبکهها برای خانوادههای ایرانی است. ارزیابی مسئولان و سیاستگذاران فرهنگی در ایران از تهدیدهای شبکههای ماهوارهای به گونهای دیگر بوده است. خطر از دست رفتن هژمونی «رسانه ملی»، تخریب فرآیندهای درونیسازی ارزشهای اسلامی، خطر به ابتذال کشیدن خانواده ایرانی وطرح مسائل قبحشکنانه از مهمترین نگرانیها ومخاطراتی است که از آنها یاد شده است. (محمدرضایی و کلانتری، 1390: 6)
نفوذ برنامههای ماهوارهای در قوت بخشیدن به ارزشهای مدرنی همچون مادیگرایی، فردگرایی، آزادیهای نامحدود و کامیابی به هر قیمتی که باعث تغییر ارزشهای سنتی و گاه ایجاد تضاد ارزشی در بین زوجین به واسطه تغییر ارزشها در یکی از زوجین خواهد شد، احتمال نابهنجاریهای مختلفی نظیر طلاق را افزایش خواهد داد. (نعیمی، 1390: 207)
در ایران، افزایش روزافزون آمار طلاق، افزایش سن ازدواج، کاهش میزان باروری و افزایش مشارکت اجتماعی، اشتغال و تحصیلات زنان از پیامدهای جهانی شدن است که ساختار روابط خانوادگی در جامعه ایران را تحت تأثیر قرار داده است.
میتوان گفت یکی از موارد آسیب شناختی جهانی شدن، کاهش اهمیت خانواده است که در حال گسترش و جهانی شدن است. یکی دیگر از پیامدهای آسیب شناختی فرآیند جهانی شدن، پدیدهای است که شاید از آن به عنوان بحران هویت در خانواده بتوان یاد کرد؛ زیرا ارزشهای حاکم بر خانواده دچار تغییراتی اساسی شده است.
در این میان، عوامل جبری خارج از اختیار افراد مانند رسانهها در فرآیند تکوین هویت نقش حیاتی ایفا میکنند و نوعی بیاختیاری جانشین سرسختی خانواده میشود. (عنایت و موحد، 1383: 164) با گسترش نگرانیها از گسستگی پیوندهای خانوادگی، به فهم فرآیندهایی که میتوانند سرسختی خانوادهها را در برابر این چالشها پرورش دهند، نیاز بیشتری احساس میکنیم. (والش، 2006: 3) مفهوم شکاف، اصطلاح علمی است برای تغییر خواستهای ایرانیان در دوران سی ساله پس از انقلاب اسلامی که خود را در قالب شاخصهای مختلفی نشان داده است.
تغییر در سبکهای زندگانی بهویژه حجاب و الگوی روابط زنان و مردان از مهمترین این تغییرات محسوب میشوند. پوشش و آرایش یکی دیگر از محورهای مهم چالشهای زنان با عرف رایج در جامعه است. تحقیقات مختلفی در جامعه ایران نشان میدهد که این چالشی جدی برای مردم و سیاستگزاران فرهنگی است (کاوند، 1387: 19).
هماکنون خانواده حتی در امر اجتماعی کردن کودکان خود نیز آزادی عمل ندارد و به سبب وجود تلویزیون در بیشتر منازل، کودکان از سنین پایین، جذب برنامههای آن میشوند. محیط خانوادگی عامل قطعی مؤثر در ایجاد شرایط سازندهای است که ارزشها و گرایشهای شخصی را شکل میدهد. بخش مهمی از این فرآیند در درون خانواده به صورت عمدی و آگاهانه انجام میپذیرد، ولی بخش زیادی از آن نیز کاملا ناخودآگاه است.
الگوهای کنش متقابل اجتماعی درون خانواده ممکن است مدلهای ناخواسته را برای شکلگیری رفتار و شخصیت بعدی کودکان یعنی زمانی که به بلوغ و دوره ی نوجوانی میرسند، فراهم سازد. به هرحال، اگر جامعهپذیری، فرآیندی باشد که نسلهای مختلف یک جامعه را به یکدیگر پیوند میدهد، «خانواده» از عوامل مهم اجتماعی شدن از دوران کودکی تا نوجوانی و پس ازآن است که به صورت یک سلسله مراحل پی در پی رشد و تکامل، نسلها را به یکدیگر مربوط میسازد. (نعیمی، 1390، 197)
تلاش برای تضعیف دین افراد، شکستن مرزها و حریمهای خانواده، وارونه جلوه دادن حقیقتهای سیاسی و اجتماعی، مجاز شمردن خیانت زن به شوهر و زشتیزدایی از روابط قبل از ازدواج و حتی حاملگی بدون روابط قانونی، اهانت به والدین و بیتوجهی به آنها، سبب شده است فیلمها و سریالهای ماهوارهای بهطور هدفمند، عفت و اخلاق اجتماعی را نشانهگیری کنند. برخلاف مدرسه و دیگر ارکان حیات انسانی، رسانهها امری فراگیر هستند.
آنها میتوانند یک کلاس بیدیوار با میلیاردها شنونده تشکیل دهند. رسانهها وظیفه حراست از محیط را به عهده دارند و باید همبستگی کلی را بین اجزای جامعه در پاسخ به نیازهای محیطی ایجاد کنند. بهطور کلی، رسانهها مسئولین انتقال میراث اجتماعی رااز نسلی به نسل دیگر برعهده دارند. (Chamsky: 2002: 115)
ج) تأثیر ماهواره بر تعهد زناشویی در بین خانوادهها
نظام خانواده، نظام ارزشمند و محبوبی است. در اسلام، هیچ بنایی محبوبتر از خانواده پایهریزی نشده است. در قرآن از زن و مرد به عنوان لباس یکدیگر یاد شده است: «هُنّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنّ؛ آنها لباس شما هستند، و شما لباس آنها. هر دو زینت هم و سبب حفظ یکدیگرید». (بقره: 187) لباس، وسیله پوشش و حفاظت برای بدن است.
از نظر اندیشمندان، تعهد زناشویی، قویترین و پایدارترین عامل پیشبینی کننده کیفیت وثبات رابطه زناشویی است. موسکو، 2009) در آستانه هزاره سوم، خانواده هم چنان به عنوان مهمترین قرارداد زندگی شناخته میشود و تعهد زناشویی، مهمترین عاملی است که میتواند پایبندی به این قرارداد را تضمین کند. (کریمیان و همکاران، 1390: 251)
در دوران معاصر، روابط زوجین ایرانی در معرض تغییرات ساختاری قرار گرفته است و دگرگونی و پراکندگی بسیاری در آن مشاهده میشود که این امر میتواند مشکلاتی را در منظومه خانواده ایجاد کند و حتی آن را به سمت فروپاشی سوق دهد.
هدف اصلی فیلمها و سریالهای ماهوارهای، زدودن تقوا، حیا، شرم، وفاداری، تعهد و حس مسئولیت در خانوادهها و ایجاد حس رقابت جنسی و تفکر آزاداندیشی مطلق است. خیانت زن و شوهر نسبت به یکدیگر و ایجاد فضای آزادی مطلق برای فرزندان بدون نظارت پدر و مادر رهآورد فیلمها و سریالهای ماهوارهای است. در این نوع برنامهها، زن و مرد به جای اینکه انیس و مونس هم باشند، به صورت رقیب یکدیگر نمایش داده میشوند و نسبت به هم وفاداری، تعهد و پایبندی ندارند.
یکی از مشکلاتی که رسانهها در خانواده ایجاد میکنند، تقویت فردگرایی و گوشه گیری در خانوادهها است. برای نمونه، تلویزیون به دلیل برنامههای گوناگون، به تدریج، جای ارتباط چهره به چهره افراد را گرفته و موجب شده است فضای انفرادی جایگزین فضای جمعی و عاطفی خانواده شود. این روند به افزایش فردگرایی و کاهش جمعیگرایی منجر خواهد شد که عامل مهمی در آسیبدیدگی انسجام خانواده است.
همانطور که بیان شد، مهمترین منابع هویتساز از طریق شبکه ارتباطات شکل میگیرند که خود به معنای تضعیف شدید بعد مناسباتی سرمایه خانواده است. در نتیجه، دیگر در جامعه تکنولوژیک جدید، از وحدت مذهبی و اخلاقی که مشخصه جامعه سنتی بود، اثری نیست (روحانی، 1389: 22؛ به نقل از: روشه، 1368) تحقیقات نشان میدهد بین تعهد زناشویی و ارزشهای فرهنگی، رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد و بین پایبند نبودن به ارزشهای فرهنگی با تعهد زناشویی، رابطه معکوس و معناداری وجود دارد. (عباسی مولید، 1390: 12؛ به نقل از: اندرسون، 2002)
اعضای یک خانواده وقتی در سریالهای ماهوارهای، خیانت و روابط آزاد زن و مرد را تماشا میکنند، این احساس به آنها دست میدهد که این افراد در زندگی خود موفق هستند و هیچ مشکلی ندارند. از سوی دیگر، ماهواره کم کم خانواده را به سمت بیاهمیت دانستن نقش والدین در خانواده، اختلافات داخلی، ایجاد اختلاف بین زوجین و دوری فرزندان از والدین میکشاند. در نتیجه، با تماشای این برنامهها خانواده دچار پوسیدگی میشود، که پیآمدهای منفی آن در جامعه، بیبند و باری دخترها و پسرها و افزایش آمار طلاق است.
در گذشته، اعضای خانواده کنار هم جمع میشدند، باهم دردل میکردند و به هم مشورت میدادند، اما وسایل ارتباط جمعی جدید، اعضای خانواده را از هم جدا کرده است. یکی از تغییرات مهم در مضامینهای زندگی اصلی زنانه در برنامههای ماهوارهای، مسئله خیانت است. بروز این نگرانیها در جامعه، شاخصی از تحولی آرام و تدریجی یا به تعییری حادتر، «انقلاب تدریجی» در جامعه است. مضمون خیانت و بیوفایی و رواج بیبندوباری در بیشتر سریالهای ماهوارهای، به وضوح دیده میشود.
بر اساس نتایج مطالعات در سالهای اخیر، زوجینی که به همسر و ازدوجشان، تعهد و پایبندی بیشتری دارند، میزان پایبندی بیشتری نیز نسبت به ارزشهای اجتماعی و فرهنگی جامعه نشان میدهند و برعکس. (عباسی مولید، 1390: 9) این ویژگیها، محل بروز چالشهای عمده زندگی زنانه در جامعه ایران است که برنامههای ماهوارهای معطوف به آنها باعث اختلال در عملکرد روابط خانوادگی و اجتماعی زنان ایرانی خواهد شد.
وجود شباهت در ارزشها و نگرشهای اجتماعی و فرهنگی در میان زوجین و همچنین پایبندی زوجین به ارزشهای اجتماعی و فرهنگی جامعه بهویژه باورهای اصیل ایرانی و آموزهها و باورهای غنی دین مقدس اسلام میتواند عامل حفظ و تداوم روابط صمیمانه و طولانی خانوادگی باشد و زندگی همراه با شادمانی و امنیت را برای خانوادهها به ارمغان آورد. خانواده، با ایجاد این پیوندهای عاطفی و مراقبتی قوی، اعضا را کنار یکدیگر نگه میدارد. در این سیستم، اعضای خانواده کنترل، تأثیر و اختلاف عقیده داشتن با یکدیگر را تمرین میکنند
کمی تفکر...
برچسب : نویسنده : zane-emrouzi بازدید : 155